پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
ای زمونه
نوشته شده در شنبه 2 آذر 1392
بازدید : 4662
نویسنده : فرهاد فیضی

منو ميبيني به من ميگن سيه بخت
به من نخنديد ادماي خوشبخت

منم يه روزي روزگاري داشتم
جون بودم عشقي به ياري داشتم

اين زمونه پيرم کرد
ز جون خود سيرم کرد

نساخت يه روزي بامن
بسته به زنجيرم کرد

اي زمونه چقد تو نامردي
چه ظلمي بي حدي به من کردي


اي زمونه چقد تو نامردي
چه ظلمي بي حدي به من کردي

اي زمونه بهار من خزون شود
بلبل باغ من چه بي زبون شود

شکوه دارم زه دست تو فراون
سر گردونم تو کوه و بيابون

اين زمونه پيرم کرد
از زندگي سيرم کرد

نساخت يه روزي با من
بسته به زنجيرم کرد


اي زمونه چقد تو نامردي
چه ظلمي بي حدي به من کردي


اي زمونه چقد تو نامردي
چه ظلمي بي حدي به من کردي


منو ميبيني به من ميگن سيه بخت
به من نخنديد ادماي خوشبخت

منم يه روزي روزگاري داشتم
جون بودم عشقي به ياري داشتم

اين زمونه پيرم کرد
ز جون خود سيرم کرد

نساخت يه روزي بامن
بسته به زنجيرم کرد

اي زمونه چقد تو نامردي
چه ظلمي بي حدي به من کردي


اي زمونه چقد تو نامردي
چه ظلمي بي حدي به من کردي


اي زمونه بهار من خزون شود
بلبل باغ من چه بي زبون شود

شکوه دارم زه دست تو فراون
سر گردونم تو کوه و بيابون

اين زمونه پيرم کرد
از زندگي سيرم کرد

نساخت يه روزي با من
بسته به زنجيرم کرد


اي زمونه چقد تو نامردي
چه ظلمي بي حدي به من کردي


اي زمونه چقد تو نامردي
چه ظلمي بي حدي به من کردي





:: موضوعات مرتبط: متن اهنگ , داستان و مطالب احساسی و عشقی و غمگین , ,
:: برچسب‌ها: ای زمونه , شعر عاشقانه , شعر غمگین , شعر , بوکان وب , داستان غمگین , داستان عاشقانه ,



میخوام از این دنیا برم
نوشته شده در دو شنبه 20 آبان 1392
بازدید : 1346
نویسنده : فرهاد فیضی

 

خیلی براش تنگ شوده

دلم خیلی براش تنگ شوده

 

دلم برای خندهاش تنگ شوده

دلم واسه ناز نگاش تنگ شوده

 

هنوز یادمه اون خنده ها تو

هنوزم یادم اون نگاهاتو

 

خدا یعنی میشه دوبا مال من باشه

یعنی میشه دوباره عشقش برای من باشه

 

میشه دوباره دستاشو بگیرم

میشه دوباره ازش بوس بگیرم

 

میشه دوباره تو بغلش خوابم ببره

میشه دوباره من به دنیای روایایم ببره

 

فکر نکنم دیگه هیچیش مال من باشه

حتی خنده های تلخش مال من باشه

 

اخه اون دیگه واسه یکی دیگه س

اخه دیگه عشقش مال یکی دیگه س

 

اون دیگه دستاش تو دستای دیگه س

اون دیگه نگاش مال نگای یه نفر دیگه س

 

زندگیش دیگه واسه اونه

خوشیاش دیگه واسه اونه

 

اره اون همونیه که از من بهتره

 اره اون همونیه که از من بهتره

 

همونی که عشقش دروغه

همونی که عشقش هوسه

 

همونی که دستاش تو دستاشه

همونی که نگاش تو نگاشه

 

اما دیگه من تاقت دوریش رو ندارم

دیگه تاقت دیدنش رو با غریبه ندارم

 

من میخوام دیگه این دنیا برم

من دیگه میخوام از این دنیا برم

 

بهش بگید اونم زیر تابوتمو بگیره

تا که روی شونه هاش خوابم بگیره

 

تا که واسه اخرین بار سرمو رو شونه هاش بزارم

تا که واسه اخرین بار سرمو رو شونه هاش بزارم

 

حالا که من رفتم

بهش بگید که توی دنیا خوش باشهبا هرکی که میخواد باشهبهش بگید که دیگه من باهاش کاری ندارمبهش بگید که من دیگه حلالش کردم بهش بگید که زیر خاکم به یادشم و منتظرش تا که روز قیامت دوباره su و اون دنیا ناز نگاش فقط برای من باشه 


:: موضوعات مرتبط: داستان و مطالب احساسی و عشقی و غمگین , ,
:: برچسب‌ها: میخوام از این دنیا برم , داستان عاشقانه , شعر عاشقانه , شعر احساسی , شعر غمگین , داستان احساسی , داستان عاطفی , شعر ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد